نویسنده: غلامرضا معصومی

 
تیره‌ای از آئین ماهایانا (Mahayana) می‌باشدکه آن را شونیاوادا (Shunyavada) نیز می‌خوانند. مادیاماکا (Madhyamaka) یکی از مکاتب بسیار کهن هند بوده که تاریخ پیدایش آن را باید در تعلیمات بودا پیدا کرد. بودا (Buddha) آئین خویش را راهی میانه خوانده و روشی میانه و برزخی بین امور مثبت و منفی را دنبال می‌کرده است. وی مریدان خود را از افراط، تفریط، ریاضت و زندگی دنیوی بر حذر داشته و در مسائل فلسفی از اظهارات قاطعی مانند وجود، عدم، مبدأ، معاد و ... نیز خودداری می‌کرد. یکی از بانیان و مروّجین بودایی فردی به نام ناگارجونا (Nagarjuna) بود که در اواخر قرن دوم میلادی می‌زیست.
وی بدون تردید، یکی از متفکرین بزرگ فلاسفه بود که از هند برخاست، به طوری که رنه گروسه (R. Grousset) درباره‌ی او می‌گوید: «شخصیت وی آن چنان استثنایی و قوی است که هنوز هم تندی‌ها و لحن سحرآمیز عباراتش را می‌توان از خلال قرن‌ها و ترجمه‌های گوناگون مشاهده کرد. روش او یک روش خاص، ژرف، دلپذیر و حتی مستأصل کننده است. او نابغه‌ای به غایت جسور بوده که همه‌ی مسائل فلسفی را از نو بررسی کرده و مشرب روحی است بسیار انتقادی که هیچ سنتی مانع گسترش آن نمی‌شود». ناگارجونا رساله‌ی معروف مولامادیاماکاکاریکا (Mulamadhyamakakarika) را که شامل 27 فصل و 400 بیت بود، به رشته‌ی تحریر درآورد. وی فرضیه‌ی خلأ جهانی و تهی بودن عناصر را وارد آئین خود کرده و از مبانی این مکتب قرار داد. منابع زیادی درباره‌ی این مکتب در مآخذ تبّتی و چینی به چشم می‌خورد، اما اصل منابع سانسکریت آنها موجود نیست. در مکتب مادیاماکا، اساس پدیده‌های جهان، نه اصل ثابت اوپانیشادها و نه حقایق پایدار و جریانات هستی است، بلکه اساس آن همان نسبیت جهانی می‌باشد. بدین معنا که نه وجود است و نه عدم، پدیده‌ها نسبی بوده و یگانه واقعیتی که نفی و سلب هر واقعیت دیگری است، همان خلأ جهانی می‌باشد که خود نوعی حقیقت مطلق است. مکتب مادیاماکا در مورد نیروانا (Nirvana) می‌گوید: «نیروانا در واقع تحقق یافتن عدم واقعیت پدیده‌های جهانی در مقامِ بی‌مقامی است، نه پیدایش است و نه زوال، نه هیچ است و نه ابدیّت، نه وحدت است و نه کثرت، نه آمدن است و نه رفتن. نیروانا آیینه‌ی هیچ نمای استمرار، تسلسل پدیده‌ها و نابودی کلیه‌ی نسبت‌هایی است که بین آنها برقرار می‌شود. این مقام، نمی‌تواند هستی باشد، زیرا در این صورت محکوم به مرگ و پیری می‌شود، نیستی نیز نمی‌تواند باشد چون گفتن اینکه نیست، بودنِ هستی را می‌رساند که این هم تناقض است نیروانا جنبه‌ی غیر متعیّن پدیده‌ها است در حالی که نیستی، وجود و تعینی ندارد تا غیر متعیّن باشد».
منبع مقاله :
معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول.